به گزارش تحریریه، وبسایت معتبر تحلیلی «گوانچا» اعلام کرد که تصمیم آمریکا برای توقف یارانههای کلان در حوزه انرژیهای نوین، میتواند به معنای واگذاری میدان رقابت به چین باشد.
یکی از ویژگیهای مشترک سیاستمدارانی که به رفتارهای تحمیلی و افراطی گرایش دارند، نوعی سادهانگاری در تحلیل مسائل پیچیده است. در دوران ریاستجمهوری جو بایدن، دولت ایالات متحده با هدف تقویت جایگاه خود در رقابت جهانی با چین، بهویژه در حوزه انرژیهای پاک، برنامهای گسترده برای تخصیص یارانه به صنایع پاک تدوین و اجرا کرد. این طرح که به عنوان بخشی کلیدی از سیاست صنعتی مدرن آمریکا شناخته میشود، قرار بود گذار کشور به فناوریهای سبز را تسریع بخشد.
با این حال، در تاریخ ۲۲ مه، مجلس نمایندگان آمریکا با اختلاف تنها یک رأی—۲۱۵ رأی موافق در برابر ۲۱۴ رأی مخالف—طرحی را با عنوان «قانون آمریکای زیبا» (The Beautiful America Act) به تصویب رساند؛ طرحی که توسط جریانهای نزدیک به دونالد ترامپ طراحی و حمایت شده است.
نام این قانون، اگرچه ظاهری مثبت دارد، اما به باور بسیاری از تحلیلگران، در عمل نهتنها زیبایی خاصی در آن دیده نمیشود، بلکه میتواند پیامدهایی زیانبار برای آینده اقتصاد و جایگاه استراتژیک ایالات متحده در عرصه بینالمللی داشته باشد. منتقدان میگویند لغو یارانههای دولت بایدن در حوزه انرژی پاک، عملاً فرصتهای سرمایهگذاری، اشتغالزایی، و نوآوری را از صنعت آمریکا سلب میکند و این فضا را در اختیار رقبایی چون چین قرار میدهد.
یکی از مقامات ارشد آمریکایی در واکنش به این تصمیم گفته است: «ترامپ با این اقدام، پیروزی را دو دستی تقدیم چین میکند.»
برنامهریزی سبز بایدن نقش بر آب شد؛ طرح چندصد میلیارد دلاری در میانه راه متوقف گردید
در سال ۲۰۲۲، دولت بایدن قانون کاهش تورم (IRA) را بهتصویب رساند؛ قانونی که بخش انرژی پاک در آن جایگاهی محوری و راهبردی داشت.
هدف این طرح از ابتدا کاملاً روشن بود: تخصیص ۳۷۰ میلیارد دلار برای سرمایهگذاری در پروژههایی نظیر انرژی خورشیدی، باتریهای پیشرفته، و خودروهای برقی. استراتژی دولت این بود که با اعطای یارانههای گسترده، زنجیره تأمین انرژیهای نو در ایالات متحده شکل گیرد و این کشور بتواند با چین در این حوزه رقابت کند یا حتی از آن پیشی بگیرد.
نشانههای اولیه موفقیت نیز آشکار شده بود. شرکتهایی چون جنرال موتورز، فورد و تسلا به سرعت واکنش نشان دادند و پروژههای ساخت کارخانههای عظیم (اصطلاحاً «اَبَرکارخانه») را در مناطق مرکزی و غربی آمریکا کلید زدند. دولتهای محلی نیز برای جذب سرمایههای فدرال، با شتاب هرچه بیشتر بستههای مشوق مالیاتی و زمینهای صنعتی ارائه دادند؛ هر آنچه که میتوانست نظر سرمایهگذاران را جلب کند.
اما در حالیکه بازی بهخوبی در جریان بود، ناگهان صفحه شطرنج برهم خورد.
با بازگشت دولت ترامپ در ماه مه ۲۰۲۵، «قانون آمریکای زیبا» اجرایی شد و بهموجب آن، تمامی اعتبارات تخصیصیافته متوقف گردید.
دولت فدرال دیگر حمایتی از پروژهها بهعمل نیاورد و برنامهها دچار رکود کامل شدند.
کارخانههایی که تازه ساخت آنها آغاز شده بود، به حال تعلیق درآمدند؛ قراردادهایی که بهتازگی منعقد شده بودند، لغو شدند؛ و منابع هنگفتی که دولتهای ایالتی برای جذب سرمایهگذاری صرف کرده بودند، عملاً به هدر رفت.
جان پودستا، مشاور پیشین رئیسجمهور در امور اقلیمی، نسبت به این رویکرد واکنشی تند نشان داد. وی تصریح کرد: «این صرفاً کنار گذاشتن یارانهها نیست؛ این تصمیم، بهمعنای واگذاری جایگاه نخست جهانی به چین است، آن هم بهدست خودمان.»
خلأ ۸۰ میلیارد دلاری در سرمایهگذاری؛ چه کسی مسئول ادامه راه خواهد بود؟
در نگاه نخست، شاید عبارت سادهی «توقف تخصیص بودجه» چندان نگرانکننده بهنظر نرسد؛ اما اگر جزئیات این تصمیم بررسی شود، عمق بحران بهتر نمایان میگردد.
در پس این تصمیم، یک شکاف سرمایهگذاری به بزرگی ۸۰ میلیارد دلار نهفته است. این رقم قرار بود صرف احداث کارخانههای تولید باتری، پنلهای خورشیدی و خطوط مونتاژ خودروهای برقی شود—زیرساختهایی که ستون فقرات تحول صنعتی جدید آمریکا بهشمار میرفتند.
جایابی این پروژهها نیز با دقت صورت گرفته بود؛ اغلب در مناطق مرکزی و جنوبی ایالات متحده مستقر بودند، جایی که هم نرخ بیکاری بالاتر است و هم دولت فدرال تلاش داشت با سیاستهای موسوم به بازگرداندن تولید (reshoring)، صنعت را از نو احیا کند.
اکنون اما، فضای سرمایهگذاری بهشدت مبهم شده است.
شرکتها یکییکی عقبنشینی کردهاند و دولتهای محلی، که منابع قابلتوجهی را برای آمادهسازی زیرساختها اختصاص داده بودند، در وضعیت بلاتکلیفی قرار گرفتهاند—نه میتوانند پروژه را به پیش ببرند، نه قادرند آن را رها کنند.
در همین خلأ و آشفتگی، فرصتطلبان وارد میدان شدهاند.
در حالیکه سرمایهگذاران آمریکایی از ادامه کار منصرف شدهاند، شرکتهای فعال در حوزه انرژی نو از کشورهایی همچون چین، ویتنام، آلمان و هند با دقت تحولات را زیر نظر دارند. این شرکتها بیسروصدا وارد مذاکره با برخی از کارخانههای نیمهکاره و تیمهای فنی در آمریکا شدهاند تا شاید با انتقال فناوری یا خرید داراییها، پروژههای رهاشده را به دست گیرند.
پیام روشن است: اگر ایالات متحده قصد ادامه ندارد، دیگران آمادهاند جای آن را بگیرند.
ترامپ: وقتی نمیتوان در رقابت انرژیهای نو پیروز شد، بهتر است از رقابت خارج شویم
سؤال اصلی اینجاست: دیدگاه دونالد ترامپ در اینباره چیست؟
پاسخ چندان پیچیده نیست، چرا که او بارها و بهصراحت اعلام کرده است: «انرژیهای نوین چیزی جز فریب، اتلاف منابع و یک چاه بیانتها نیستند.»
منطق ترامپ روشن و بیپرده است: آمریکا از نظر منابع انرژی سنتی نظیر نفت، گاز طبیعی و زغالسنگ، کشوری غنی است؛ پس چرا باید بهجای بهرهبرداری از این منابع، به سراغ فناوریهایی مانند انرژی خورشیدی، بادی یا هیدروژنی برود؟ به باور او، این نوع سرمایهگذاریها نه تنها ضروری نیستند، بلکه موجب تضعیف اقتصاد ملی نیز میشوند.
بر همین اساس، با تصویب «قانون آمریکای زیبا»، تمامی یارانههای مربوط به انرژیهای نوین حذف شدند و سیاستهای حمایتی از انرژیهای سنتی بار دیگر در دستور کار قرار گرفتند.
محدودیتها بر استخراج گاز شیل کاهش یافت، شرایط زیستمحیطی و نظارتی برای شرکتهای نفتی سهلتر شد، و صنایع زغالسنگ نیز که رو به افول بودند، بار دیگر جانی تازه گرفتند.
این تصمیم، صرفاً بازگشتی به گذشته نیست؛ بلکه بازتابی از تصویر مطلوب ترامپ از «تولید واقعی آمریکایی» است—تولیدی مبتنی بر منابع سنتی و انرژیهای فسیلی، نه فناوریهای نوظهور و سبز.
خلاصه اینکه:
در نگاه ترامپ، اگر ایالات متحده توان رقابت در میدان انرژیهای تجدیدپذیر را ندارد، پس بهتر است این رقابت را اساساً کنار بگذارد.
همه جمهوریخواهان هم موافق نیستند؛ عقبنشینی، اجماعی نیست
اگر تصور شود که حزب جمهوریخواه در این تصمیمگیری یکپارچه و هماهنگ عمل کرده، باید در این تصور تجدیدنظر کرد.
واقعیت آن است که در روز رأیگیری، چند تن از نمایندگان جمهوریخواه از ایالتهای مرکزی و صنعتی آمریکا دچار تردید جدی بودند.
دلیل این تردید نیز روشن است: حوزههای انتخابیه آنها—از جمله ایالتهایی مانند میشیگان، اوهایو و تنسی—در ماهها و سالهای اخیر، از مزایای سرمایهگذاری در بخش انرژیهای نوین بهرهمند شدهاند. این مناطق محل تمرکز پروژههای ساخت کارخانههای بزرگ تولید باتری و خودروهای برقی بودهاند؛ پروژههایی که نهتنها فرصتهای شغلی جدید ایجاد کرده، بلکه به رونق اقتصادی محلی نیز کمک کردهاند.
در بسیاری از این مناطق، ساختوسازها تازه آغاز شده بود؛ زمینها بهتازگی آمادهسازی شده و تجهیزات در حال نصب بودند که ناگهان تخصیص بودجه فدرال قطع شد. این موضوع، مقامات محلی را بهشدت نگران کرد و شرکتهای صنعتی را در موقعیتی دشوار قرار داد.
در چنین شرایطی، برخی نمایندگان جمهوریخواه بهطور خصوصی با اعضای تیم ترامپ وارد مذاکره شدند تا شاید بتوانند برای مناطق خود یک «دوره گذار» یا معافیت موقت در نظر بگیرند و از اجرای ناگهانی و کامل طرح جلوگیری کنند.
اما پاسخ تیم ترامپ قاطع و بدون ابهام بود:
«هیچ یارانهای پرداخت نخواهد شد—هیچ استثنایی وجود ندارد.»
به این ترتیب، هرچند این رأیگیری در ظاهر یک پیروزی برای سیاستگذاران جناح ترامپ بود، اما در باطن، شکاف عمیقی در درون حزب جمهوریخواه نسبت به آینده سیاست انرژی در آمریکا ایجاد کرده است.
زیرا حقیقت این است که نه همه نمایندگان، و نه همه مناطق، آمادهاند بهراحتی این میدان را به رقبا واگذار کنند.
واکنش بازار سرمایه: افت شدید سهام شرکتهای انرژی پاک
اکنون پرسش مهم این است که بازار چگونه به این تغییر سیاست واکنش نشان داد؟ پاسخ، صریح و بیدرنگ بود: کاهش قیمت سهام.
در همان روز ۲۲ مه، که لایحه جدید تصویب شد، شاخصهای مرتبط با انرژیهای پاک در بازار آمریکا سقوط چشمگیری را تجربه کردند.
شرکت First Solar با افتی معادل ۱۱٪ مواجه شد؛ Enphase Energy بیش از ۱۳٪ سقوط کرد؛ و SunPower نیز با کاهش قیمتی فراتر از ۱۴٪ روز را به پایان رساند.
اینها نوسانات جزئی و مقطعی نبودند؛ بلکه به تعبیر دقیقتر، سرمایهگذاران با «پای خود رأی دادند».
سرمایهگذاران بهخوبی میدانند که پایان یارانهها بهمعنای از دست رفتن مزیت رقابتی بسیاری از شرکتهای فعال در حوزه انرژیهای نو است. بدون حمایتهای دولتی، هزینه تولید افزایش مییابد، ساختار سوددهی شرکتها باید بازنگری شود و دوره بازگشت سرمایه بهطور محسوسی طولانیتر خواهد شد.
در چنین شرایطی، تزریق سرمایه به این صنعت دیگر نوعی سرمایهگذاری عادی تلقی نمیشود، بلکه بیشتر به شرطبندی پرریسک در بازاری بیثبات شباهت دارد.
در حالیکه آمریکا درگیر اختلاف است، چین بیسروصدا پیش میرود
در شرایطی که ایالات متحده درگیر کشمکشهای سیاسی و تصمیمگیریهای پرتنش درباره آینده انرژیهای نوین است، چین سکوت اختیار کرده—اما این سکوت بهمعنای بیعملی نیست.
بر خلاف هیاهوی آمریکا، چین بیسروصدا اما مستمر در حال پیشروی است.
بر اساس گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، چین در حوزههایی چون پنلهای خورشیدی، باتری خودروهای برقی و تجهیزات انرژی بادی، بیش از ۷۵٪ از سهم بازار جهانی را در اختیار دارد—و این صرفاً مربوط به ظرفیت تولید نیست.
چین دیگر تنها یک کشور مونتاژکننده نیست؛ در حوزه فناوری نیز نوآوریهای پیدرپی در حال وقوع است.
از بهبود راندمان سلولهای خورشیدی گرفته تا کاهش هزینه باتریهای لیتیومی، بخش خصوصی و دولتی چین با شتاب در مسیر توسعه فناوریهای پاک حرکت میکنند.
در دوره ریاستجمهوری بایدن، ایالات متحده تلاش کرد تا با استفاده از مشوقهای مالی و سیاستهای حمایتی، این فاصله را کاهش دهد یا دستکم وارد رقابت شود. اما اکنون که این مسیر بهطور ناگهانی متوقف شده، بسیاری معتقدند که فرصت تاریخی از دست رفته است.
بار دیگر، جمله معروف جان پودستا—مشاور ارشد پیشین دولت در امور اقلیمی—در محافل تکرار میشود:
«اگر آمریکا تصمیم بگیرد دیگر رقابت نکند، چین دیگر رقیبی در پیشرو نخواهد داشت.»
نیروگاه بزرگ برق فتوولتائیک 800 مگاواتی «الخَرسه» قطر، ساخت چین
این اولین نیروگاه خورشیدی و غیرفسیلی قطر است که 10 درصد برق این کشور را تأمین میکند.
سخن پایانی
ایالات متحده تصمیم به عقبنشینی گرفته، در حالی که چین بیوقفه به پیش میرود.
از لغو یارانههای صدها میلیارد دلاری در حوزه انرژی پاک گرفته، تا ایجاد خلأ ۸۰ میلیارد دلاری در صنعت تولید، و از شکافهای فزاینده در درون حزب جمهوریخواه تا واکنش منفی و صریح بازار سرمایه—هر نشانهای حکایت از یک روند نگرانکننده دارد:
آمریکا روزبهروز از مسیر توسعه انرژیهای نوین دورتر میشود.
در حالیکه جهان با شتاب در حال گذار به آیندهای کمکربن و فناورانه است، این عقبنشینی ممکن است بهای سنگینی برای ایالات متحده بههمراه داشته باشد—نه فقط در حوزه اقتصاد، بلکه در رقابت ژئوپلیتیک آینده.
پایان/
نظر شما